English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5256 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sig U گروه مشترک المنافع ویژه
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
special party U گروه ویژه
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
commonwealth U مشترک المنافع
commonwealths U مشترک المنافع
common wealth U مشترک المنافع
commonweal U مشترک المنافع
common wealth U ممالک مشترک المنافع
common wealth U ملل مشترک المنافع
the common wealth of australia U ممالک مشترک المنافع استرالیا
commonwealths U کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealth U کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealth games U جام کشورهای مشترک المنافع
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
crown colony U بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
dominion U ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
idiocrasy U ویژه
priviege U حق ویژه
nets U ویژه
specific humidity U نم ویژه
expert U ویژه گر
net U ویژه
expressing U ویژه
privilege U حق ویژه
nett U ویژه
expressed U ویژه
paticular U ویژه
peculiar U ویژه
special U ویژه
expresses U ویژه
experts U ویژه گر
prerogatives U حق ویژه
prerogative U حق ویژه
adhoc U ویژه
particulars U ویژه
express U ویژه
specific U ویژه
specialist U ویژه گر
particular U ویژه
extra <adj.> U ویژه
special <adj.> U ویژه
specialists U ویژه گر
specially U ویژه
special character U ویژه
specifics U ویژه
extra special U ویژه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
net profit U سود ویژه
specific yield U ابدهی ویژه
specific viscosity U گرانروی ویژه
specialities U ویژه گری
specific volume U حجم ویژه
specific weight U سنگینی ویژه
specific weight U وزن ویژه
particular lien U حق حبس ویژه
physiologist U ویژه گر فیزیولوژی
physiologists U ویژه گر فیزیولوژی
juvenile U ویژه نو جوانان
speciality U ویژه گری
specific resistance U مقاومت ویژه
morbid U ویژه ناخوشی
standing order U اوامر ویژه
standing orders U اوامر ویژه
specialty U ویژه گری
characteristic U نشان ویژه
specific lattice U شبکه ویژه
specific rotation U چرخش ویژه
monkish U ویژه راهبان
juveniles U ویژه نو جوانان
version U شرح ویژه
characteristically U نشان ویژه
versions U شرح ویژه
zoologist U ویژه گرجانورشناسی
monocular U ویژه یک چشم
life guard U هنگ ویژه
proper volume U ویژه حجم
relative density U گرانی ویژه
praetorian guard U گارد ویژه
monographs U ویژه نگاشت
monograph U ویژه نگاشت
stalling U لژ جایگاه ویژه
self weight U ویژه وزن
stall U لژ جایگاه ویژه
resistivity U مقاومت ویژه
regiospecific U جهت ویژه
proper function U ویژه تابع
quantum state U ویژه حالت
prerogatived U دارای حق ویژه
special effects U جلوههای ویژه
preceptorial U ویژه اموزگاری
lineament U نشان ویژه
lineaments U نشان ویژه
singular matrix U ماتریس ویژه
specializing U ویژه گری
specializes U ویژه گری
experts U ویژه کار
specialist U ویژه کار
expert U ویژه کار
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
specialization U ویژه گری
singular matrix U ماتریش ویژه
special agreement U قرارداد ویژه
speleologist U ویژه گر غارشناسی
prerogative U دارای حق ویژه
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
specialize U ویژه گری
specialising U ویژه گری
garb U پوشاک ویژه
specialises U ویژه گری
lingoes U زبان ویژه
lingo U زبان ویژه
specialization U ویژه کاری
dead weights U ویژه وزن
dead weight U ویژه وزن
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
habiliments U جامه ویژه
endemical U ویژه یک قوم
idiom U زبان ویژه
idiom U تعبیر ویژه
equity capital U ارزش ویژه
idioms U زبان ویژه
idioms U تعبیر ویژه
electrical resistivity U مقاومت ویژه
specific gravity U گرانی ویژه
eigenvalue U ویژه مقدار
rarely U بااستادی ویژه
specific donor U دهنده ویژه
specific cost U هزینه ویژه
species specific U نوع- ویژه
specific gravities U گرانی ویژه
special verdict U تصمیم ویژه
extra equipment U متعلقات ویژه
indicium U نشانه ویژه
capital U ارزش ویژه
favourite or vor U ویژه مخصوص
special bastard U حرامزاده ویژه
special duty U کار ویژه
gastronomist U ویژه گرخوراک
special session U نشست ویژه
extraordinary meeting U نشست ویژه
special symbol U نماد ویژه
specialists U ویژه کار
acoustician U ویژه گر اواشنود
special passport U پاسپورت ویژه
traits U نشان ویژه
trait U نشان ویژه
characteristics U نشان ویژه
specific drawdown U افت ویژه
characteristic number U ویژه مقدار
special deposits U سپردههای ویژه
special case U مورد ویژه
byelaw U قانون ویژه
lachrymal U ویژه اشک
lacrimal U ویژه اشک
bylaw U قانون ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
characteristic function U ویژه تابع
proper value U ویژه مقدار
special character U دخشه ویژه
characteristic root U ویژه مقدار
specific heat U دمای ویژه
specific humidity U رطوبت ویژه
body guard U هنگ ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
specific heat U گرمای ویژه
labeled cargo U کالای ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
ecotype U بوم ویژه
eigenfunction U ویژه تابع
booths U جای ویژه
booth U جای ویژه
neurologist U ویژه گر اعصاب
conizance U نشان ویژه
kink U ویژه گی فرریز
joint task force U گروه رزمی مشترک
for no p reason U بدون دلیل ویژه
extra special flexible wire rope U طناب فولادی ویژه
gynarcologist U ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
individualising U حالت ویژه دادن
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
individualize U حالت ویژه دادن
dressing rooms U اطاق ویژه ارایش
dressing room U اطاق ویژه ارایش
specialty U اختصاص کیفیت ویژه
individualized U حالت ویژه دادن
asterium U عنصر ویژه ستارگان
Recent search history Forum search
1you can say your favorite food
1rhodamine
4express, overexpression
1terminal
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1incubation
1die offs
1sediment-water interface
1برحام را کامل بگوئید مخفف چه میباشد ؟
0پیامی در یک گروه خبری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com